|
بسم الله الرحمن الرحیم كربلا لبريز عطر ياس شد نوبت جانبازي عباس شد بازوانش مرگ را بيتاب كر د تيغهاي تشنه را سيراب كرد تا كنون عباسها را ديده اي بوسه اي از دست آنها چيده اي بنگر اين مستان آتش خورده را بازوان تير وتركش خورده را اي صبا از ما بگو با كربلا اي نماز ما به خاكت مبتلا تا به كي دور از تودر خود سوختن چشم بر راه نسيمت دوختن يا جنون كن راه خود را باز كن يا مرا آماده پرواز كن بر سر ني زلف ما را تاب ده ماهيان را رخصت گرداب ده آنچنان كن تا نماند بر زمين از وجودم غير آهي آتشين
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ساعت 9:0  توسط جواد احمدی
|
|